۲۶ فروردین ۱۳۸۸

هاو ماچ ایت تیکس تو ایت ان آرنج


-برای تولدم چی میگیری؟
-پرتقال
.
.
.
دستانش را بالای سر او می برد
یک فال از پرتقال(یا پرتغال) را جدا می کرد
به آرامی پرتقال(پرتغال) را به روی دستهای او که بالای سرش بود می کشید
در حدی که تنها خنکی پرتقال را بر روی تارهای موی نادیدنی اش احساس کند
آن را بر روی پیشانی او می گذاشت و بر روی صورت او سر می داد
گاهی از بالا و روی بینی
گاهی از اطراف و بر روی گوش و گونه ها
گاه تا گردن و شانه پیش می رفت
و در نهایت به لبهای او می رساند
خوردن آن پرتقال(پرتغال) می توانست تا ابد ادامه یابد

هیچ نظری موجود نیست: