۵ آذر ۱۳۸۶

اگه من رییس جمهور بشم

اگه من رئیس جمهور بشم بیکاری کاملا از بین میره

***

-کار گیر آوردی؟
-آره، تو شرکت واحد نجات غریق شدم

تفکرات

یه لحظه فکر کن، از ابرا بجای آب، توپ پینگ پونگ می ریخت

پ ن: میگم نظرم عوض شد، توپ بولینگ بهتره

۱ آذر ۱۳۸۶

پزشکییات 3

-درست تموم شد؟
-آره
-الآن چیکار می کنی؟
-الآن یه خانوم دکترم، هر روز میرم تا مطب و بر می گردم

پزشکییات 2

-به خدا اعتقاد داری؟
-آره
-خدا چجوریه؟
-خدا یه خانوم دکتره، هر روز میره تا مطب و بر میگرده

پزشکییات 1

-مگه دوست دختر نداری؟
-چرا
-پس از چی می نالی دیگه؟
-دوست دخترم یه خانم دکتره، هر روز میره تا مطب و برمی گرده

۱۷ آبان ۱۳۸۶

تقویم آموزشی

تقویم آموزشی زندگی من:
1سالگی: هروقت گشنت شد گریه کن
2سالگی: بعضی صداها توجه دیگران رو جلب میکنن
3سالگی: میشه همزمان چیزیو دوست داشت و ازش تنفر داشت، مامان همیشه هم خوب نیست
4سالگی: نقاشی، بعضی چیزا خوبن و بعضی چیزا بدن، خدا ما را دوست دارد
5سالگی: بدون مادر نیز میتوان زندگی کرد، بابا همیشه هم خوب نیست
6سالگی: خانم معلم مهربان است
7سالگی: خانم معلم مهربان نیست
8سالگی: زبان کشور خارجی و اینکه ریاضی همه جا زبانش یکیه
9سالگی: خانم معلم مهربان است، خانم معلم در کشورهای خارجی خیلی مهربان تر از معلم ایرانیست، خانم معلم همیشه حرفهای خوب میزند، پلیس همواره مهربان است و مراقب ماست
10سالگی: با دیگران باید مهربان بود، هر کسی در درون خود گنجی دارد، خدا همچنان مهربان است
11سالگی: بازگشت به ایران، در فرودگاه باید مواظب وسایل خود بود
12سالگی: زیارت آشورا، نماز، تسبیحات اربعه، در مدرسه باید مواظب وسایل خود بود، به گنج درون بعضیا نباید دست زد
13سالگی: با دخترها نباید تماس بدنی داشت، خدا میتواند بعضی وقتها بسیار بد باشد
14سالگی: شلوار ارزان تر از 20هزار تومان میتواند موجبات ناراحتی دوستان را فراهم آورد، با دخترها نباید تماس بدنی داشت، خدا میتواند بعضی وقتها بسیار بد باشد
15سالگی: پلیس خیلی هم مهربان نیست، خدا وجود ندارد، پول خوب است، تخم خوب است
16سالگی: به هیچکس اعتماد نکن، همه عوضین، حتی اگه خلافش ثابت بشه ولی تخم خوب است
17سالگی: بابا بد است، پلیس بد است، معلم بد است، تلویزیون از خدا هم بدتر است ولی تخم ضروریست
18سالگی: فایت کلاب
19سالگی: بعضی صداها توجه دیگران رو جلب میکنن، با دخترها نباید تماس بدنی داشت، خدا با آنکه وجود ندارد بد است، دو تخم برای 19 سال زندگی کم است
20سالگی: بعضی چیزها خوب است ولی اصلا به هیچ دردی نمی خورد، انسان باید تخمهای متعددی میداشت به مقدار لازم
21سالگی: بعضی چیزها بد است ولی لازم است
22سالگی: چیزی که خوب است ولی به دردی نمی خورد بد است
23سالگی: خوب و بد به خود آدم بستگی ندارد
24سالگی: خوب و بد مهم نیست، تنها تخم است که میماند