۱۴ دی ۱۳۸۹

پراید اند پرجودیس


هروقت که میدید کنترل تلویزیون باتریش تموم میشه، ماشین لباسشویی کار نمی کنه، یا هواپیمایی سقوت می کنه
به میز گوشهء اتاقش نگاه می کرد
همون میزی که وقتی 22 سالش بود خودش ساخته بود
که موقع ساختنش شلوار جین کثیف و رکابی سفید تنش کرده بود
که هین ساختنش پس گردنش از آفتاب قرمز شده بود
ارق ریخته بود
وقتی با چکش میخ ها رو بهش می کوبید، زیر چشمی ازلات خودش رو نگاه کرده بود
کنارش اهساس جیمز دین بودن کرده بود
هین ساختنش دختری آشقش شده بود
وقتی سیقلش می داد و آواز می خوند، دخترک روش نشسته بود و بهش گفته بود که سداش مسل ویگن بود
روش معاشقه کرده بود
همون میز که الآن 55 سال از عمرش می گزشت
و هنوز همون میز بود
هر وقت هواپیمایی سقوت می کرد
پیر مرد به میزش نگاه می کرد
و لبخند میزد

۱ نظر:

هیچستان گفت...

دوست عزیز یاسی متعقده این رو تو گویی شما نوشتید....آیا شما هم همین اعتقاد رو دارید؟

http://vetopinglish.blogspot.com/2011/01/blog-post_11.html