۷ مرداد ۱۳۸۹

آن ده سابجکت آو فروتس


هر بار که گیلاس می خورد
آخرین هسته رو تو دهنش نگه می داشت
با زبونش باهاش بازی می کرد
سیقل می دادش
تمیزش میکرد
بهش وابسته می شد
ترس برش می داشت
و نسفه شب تو خاب قورتش می داد

هیچ نظری موجود نیست: