۲۵ مرداد ۱۳۸۷

کشت و صنعت


خونه همسایه بغلی رو می خوان بسازن
هفته پیش اومدن زمینشو کندن
اول گفتن می خوان هویج بکارن
فرداش دیدیم خیلی بیشتر از اونی که واسه هویج لازمه کندن
بعدش گفتن می خوان نارگیل بکارن
فرداش دیدیم بازم بیشتر کندن
بعدش گفتن می خوان هندونه بکارن
فرداش دیدیم بازم بیشتر کندن
بعدش گفتن می خوان گاو بکارن
فرداش دیدیم بازم بیشتر کندن
بعدش گفتن می خوان فیل بکارن
فرداش دیدیم بازم بیشتر کندن
امروز گفتن می خوان زرافه بکارن
حتی اگه راست هم بگن فردا دوباره میکنن
بزار بکنن، هی بکنن
بزار چاه نفت بکارن
بابام دیروز بهم گفت:
زیره خونه داره خالی میشه، امشب بریم اونور بخوابیم
واسه احتیاط میگفتا، نه اینکه نگرانم کنه
مثله اولین باری که باهام راجع به ایدز صحبت کرد

۱ نظر:

ناشناس گفت...

not only u havent lost it son, but also u're gettin back on track swiftly,
گاو و عااااالی اومدی، ایدزم هم طور